دل‌آشــوب ( غـزل )

مـن بر تـو اعـتـیـاد و تـو در حـالِ تـرکـمـی
شد گوشه‌های چـشمَـم ازین باره تَـر ، کمی

هـر دم سـپـاسـگـزارتـم ؛ گـهـی یـادم کـنـی
چـون یـادگارِ عـشــق و چـکامـه و دَرکَـمـی

دادش مـرا تـکانـم ؛ پـریـچـهــره رفـتـنـت !
روزی رِسَـد دوباره کُـنَـم با تو سر ؛ کـمی ؟

کردی تو تـرکِ آغـوش و بی‌خانـمان شدم !
دریـاب در به در را بـمـانـده دربـدر ؛؛ کـمـی

گردیـده اندرونـم فـروپاش و آش و لاش !
ای دیـدۀ شــفـابـخـش مــرا بـنـگــر ؛ کـمـی

دل شـور و شـر و آشـوب گـرفـتـه زود بـیا
کمتر بکن دل‌آشوب زین شور و شـر ؛ کمی

ای قــویِ آشـیـانـم ، بــیـابَــم ز بـی‌کـسـی :
هـمسـو مـرا بـگیـری هـمی زیـرِ پـر ؛ کـمـی

پس کوچه‌های خلوتِ دلم خورد اَر رَهَـت :
چـشمـی به ره نشسته کـنی تا گـذر ؛ کـمی

#دل‌آشوب
#یزدان_ماماهانی
#آغازسرایش۲۵_۹_۱۴۰۴
#پایان‌سرایش۳۰_۹_۱۴۰۴
#کالبد_ادبی_غزل
#جستار_چکامه_دلبرانه
#مفعول_فاعلات_مفاعیل_فاعلن
_🎹♥️ اُرگـ ســـــرخ ♥️🎹_
دیدگاه ها (۰)

خـوددوســتی ( قـصیـده )

تـیـــغِ زخــــم ( غـزل )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط